سلام
دل میخواست این فیلم رو ببینم امّا از اونجا که دوستان زیادی ندارم کسی پیدا نمیشد حاضر باشه با من به سینما بیاد در نهایت علی گفت که وقتش آزاده و قرار شد با هم سه شنبه به سینما بریم که بلیط هم نیمبها باشه :دی
نقد فیلم خیلی کم مینویسم و میترسم از نوشتن نقد این فیلم
بسم اللّه الرحمن الرحیم
فیلم با صحنهی بیاد ماندنی شروع میشود که برای من ترکیبی از سکانس ابتدایی انیمیشن
The Lion King 1994 و یکی از سکانسهای فیلم Lawrence of Arabia 1962 بود
سکانسهایی که هر کدام در طول زمان در ذهن بسیاری از بینندهها ثبت و ماندگار شده ، اینک Vittorio Storaro شروعی بینظیر با ترکیب دو صحنهی یاد شده خلق کرده که در ادامه با به تصویر کشیدن دورنمای مکّه در همان دقایق اوّلیه به شما اعلام میکند که آماده باشید که هنر فیلم برداری قرار است شما رو متحیّر کند.
همچون سکانسهای پایانی فیلم بچّههای آسمان ( Children of Heaven 1997 ) مجید مجیدی شما باید دردیدن این فیلم دقّت و وسواس زیادی به خرج دهید. در ابتدای فیلم مشاهده میکنیم که حمزه(عموی پیامبر(ص)) از فرد مسنی حمایت میکند و پس از آن شعب ابی طالب را به تصویر میکشد.
در سکانسهای شعب ابی طالب نکات ریزی وجود دارد که پیشنهاد میشود بعد از دیدن فیلم بخوانید :(رنگ متن را تغییر دادم)
در ابتدا نشان میدهد که خانوادهای مسلمان صاحب فرزندی شدهاند و ابوطالب نوزادی را از نزد پیامبر(ص) به خانواده بازمیگرداند (احتمالاً نوزاد را برای خواندن اذان در گوشش، پیش پیامبر(ص) برده بودند.) نوزاد دختر است و زمانی که ابوطالب نوزاد را به آغوش پدر و مادرش بازمیگرداند به نقل از پیامبر(ص) به پدر و مادر شادباش میگوید که فرزند دختر است که به بیننده این را بگوید که دیدگاه پیامبر(ص) در آن زمان که اعراب ارزشی برای فرزند دختر قائل نمیشدند چقدر تفاوت داشت و این تفاوت را در سکانسهای بعدی بطور مشخص اعلام میکند.
و امّا نکتهی ریزتر در سکانسهای شعب ابی طالب زمانی است که ابوطالب در راه دیدار سران مکّه است ، در آن دقایق جوانی را در تاریکی نشان میدهد که در حال تقسیم کردن غذا بین مسلمانان هست و ابوطالب به او میگوید :
((علی بعد از اتمام تقسیم غذا پیامبر(ص) را تنها نگذار))
در این چند ثانیه کوتاه به بیننده یادآور میشود که حضرت علی(ع) همواره در کنار پیامبر(ص) بوده حتّی در روزهای بسیار سخت شعب ابی طالب
و شاید این برداشت نیز دور باشد امّا برای من یادآور این بود که حضرت علی (ع) همواره در پی کمک به نیازمندان بود.
در سکانسهای پایانی فیلم بعد از خاطرات زمانی که حضرت علی(ع) به ابوطالب میگوید پدر پیامبر(ص) با شما کار دارد ما مطمئن میشویم که علی همان حضرت علی(ع) است و در آخرین ثانیهها نیز 2 چهرهی نورانی در کنار هم میبینیم که یکی پیامبر(ص) و دیگری حضرت علی (ع) است.
به فیلم باز میگردیم زمانی که ابوطالب به دیدار سران مکّه میرود و در پایان صحبتهای وی با ابوسفیان مورد تهدید ، ابوسفیان قرار میگیرد که به زور شمشیر این دین نو ظهور را از میان برمیدارد.
در گفت و گوی بین ابوسفیان و ابوطالب نیز صحبت بسیار جالبی شد ؛ ابوسفیان به ابوطالب در ابتدا یادآور میشود که اگر پیامبر(ص) به بازرگانی خود در مکّه ادامه میداد چه قدرت و چه ثروتی بدست میآورد و سپس با وعده شوکت و ثروت به پیامبر(ص) سعی در حل مشکلش به روش مسالمتآمیز دارد. این صحبتها پاسخ اسلام ستیزهایی هست که پیامبر(ص) برای ثروت و شوکت از خود دین ابداء کرد.
ابوطالب به شعب ابی طالب بازمیگردد و در حالی که از شمشیر کفّار ترس دارد خاطرات خود را مرور میکند.
از این لحظهی فیلم ما در کنار مشاهده کودکی و جوانی پیامبر(ص) با شخصیّتهای متفاوت ، نحوهی زندگی اعراب پیش از اسلام ، قومها و آیینهای متفاوت سرزمین عربستان و یمن ، چگونگی اسلام آوردن آن پیرمرد پیر که توسط حمزه نجات یافت اطّلاع پیدا میکنیم.
خاطرات با حملهی ابرهه آغاز میشود ، فیلمبرداری در سکانسی که پرندگان بالای کعبه پرواز میکنند زیبا هست
البته زمانی که پرندگان سنگ به دهان را از نزدیک نشان میدهد انتظار میرفت که جلوههای کامپیوتری طبیعیتر باشد.
مدّتی بعد پیامبر(ص) متولّد میشود و نشانههایی که در دیگر ادیان وعده داده شده بود رو مشاهده میکنیم در این صحنهها جوانی آن پیرمرد پیر را میبینیم که مشخّص میشود یک تاجر یهودی هست که برای انتظار موعود به صحرای عربستان مهاجرت کرده بازی محسن تنابنده در این دقایق مرا مجذوب کرد
در این فیلم گریه نکردم و تعداد دفعات زیادی مو به تنم سیخ شد امّا دوستم (علی) در این دقایق اشک ریخت علّتش رو که جویا شدم گفت بخاطر یتیم متولّد شدن پیامبر(ص) است.
از این لحظه به بعد ما سفری به کودکی پیامبر(ص) آغاز میکنیم و میبینیم که همسر ابولهب از روی حسادت اجازه نمیدهد که خدمتکارش به پیامبر(ص) شیر دهد ، حسادتی که بیش از همه به خودش آسیب رساند شاید اگر حسادت نمیورزید میتوانست در آینده کودک برادرش را در خانهی خود داشته باشد و شوهرش اگر تسلیم حسادتهای همسرش نمیشد میتوانست بزرگ بنیهاشم باشد امّا چقدر به خود بد کردند ؛ حسرت بچّهای در خانه در دل زن و حسرت دست مهربان پدر ، بزرگ خاندان خود شدن در دل مرد (ابولهب) باقی ماند.
میبینیم که خداوند چگونه برای بندهاش کافی است چگونه دایهای برای بندهی خود مشخّص میکند که از دشمنانی که در پی او هستن در امان باشد برای من احساسیترین سکانس فیلم زمانی بود که حلیمه به محمّد(ص) خواست شیر دهد موسیقی متن خیلی به موسیقی متن ایرانی نزدیک بود و فوقالعاده دلنشین میبینیم و همچنین موسیقی متنی که خود آن یا مشابه آن در زمان خداحافظی حلیمه از پیامبر(ص) تکرار میشود ، واقعاً میشد در این سکانسها گریه کرد.
و همچنین دیدیم که خداوند پیامبرش(ص) را باعث خیر و برکت قرار میدهد پیامبری که از کودکی با توجّه به آموزههای پدربزرگش خداپرست بوده و هیچ زمان بت نپرستید (حضرت علی(ع) نیز همچون پیامبر هیچ زمان بت نپرستید.) حتّی اسمش از اسامی بتها پاک و منزّه است و چه زیبا بود سکانس نام گذاری پیامبر(ص) ؛ او موجود فضایی که از آسمان آمده باشد نبود همچون دیگر کودکان به بازی میپرداخت شما میتوانید روح کودکانه را با آن موسیقی متن مناسب به خوبی لمس کنید. وی همچون دیگر کودکان به بزرگترهایش کمک میکرد و دورادور توسط مادرش نظارت میشد ، مادری که از وی راضی بود و حیف که او فرصت خیلی کمی در زندگی برای در کنار فرزند بودنش داشت سکانسی که پیامبر(ص) و مادرش در سبزهها دراز کشیدهاند تصویر خیلی زیبایی دارد.
حال که باز صحبت از فیلم برداری شد به این محدودیّت اشاره کنم که چهرهی پیامبر(ص) در فیلم مورد نمایش قرار نمیگیرد امّا همین محدودیّت باعث ایجاد خلاقیّتی شد که من در دیگر فیلمها نظیرش را ندیدم در سکانسهایی که پیامبر هست دوربین فیلمبردار به طور مرتّب و بجا از سوم شخص به اوّل شخص(از دید پیامبر(ص)) تعویض میشود و حس خیلی جالب و جدید به بیننده القا میکند. در کنار خلاقیّت که یاد شد محدودیت به تصویر کشیده نشدن چهرهی پیامبر(ص) باعث شد که نور پردازیها جالبی در فیلم را شاهد باشیم نور پردازی که حتّی در پوستر هم مشاهده میکنیم که چطور ماه بر چهرهی پیامبر(ص) نور افکنده
همانگونه که گفتم خداوند کافی است و او در حمایت از پیامبر(ص) خود وسیلههای قدرتمندی همچون ابوطالب قرار داده که حامی و یاور وی باشند چه در حمله بدخواهان به پیامبر و چه قومی جاهل که روزی خود را از بت درخواست میکردند و دیگر انسانها را قربانی بتهایشان و البته که اگر خدا بخواهد نیازی به وسیله قرار دادن دیگر انسانها ندارد و موجهای دریا از پیامبرش حمایت میکند خداوند بتشکنی نو به دیگر انسانها هدیه میدهد بتشکنی که در فیلم حتّی نیاز به تبر هم نداشت ؛ قلب رئوفی دارد و محبّت خود را حتّی از غریبهترین افراد دریغ نمیکند ، از همان کودکی تسلیم جاهلیّت نمیشود ، با تصمیمها ، افکار اشتباه مبارزه میکند حتّی اگر این تصمیمها ، تصمیمهای عموی بزرگ خود ابولهب باشد ؛ خود را به زحمت میاندازد که گره از مشکلات دیگران باز کند با گفتار پر از آرامش و متانت تمام به افکار اشتباه مبارزه میکند در تنهایی به تفکّر و عبادت میپردازد و برای نجات جان دیگران حتّی جان خود را به خطر میاندازد و چقدر موسیقی متن سکانسهای دریا رو دوست داشتم و میخواهم که با آن بخوانم حبیب اللّه ، کریم اللّه و یا با موسیقی متن دیگر بخوانم بر پیامبر صلوات میفرستاد صلوات بفرستم
و شاید خوانند بپرسد پیامبر(ص) با این همه خوبی چرا باید از همان کودکی دشمن داشته باشد جوابش ساده است حسادت و در خطردیدن منافع خود که در بزرگان زمان جاهلیّت مکّه و بعضی از افراد یهود مشاهده کردیم ، بعضی از افراد یهود که واقعیّت را میدانند ، امّا نمیتوانند قبول کنند بزرگانی که زمانی که نشانههای کتابشان را میشنوند انگار قرآن گوش فرا میدهند (بازی زیبای محسن تنابنده) امّا باز شک در دل راه دارند تا آنجا پیش میروند که قصد جان پیامبر(ص) را میکنند و باز میبینیم وَمَکَرُواْ وَمَکَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ (سورهی آل عمران آیه 54)البته اینبار دیدیم که پایان قصّه بعضی از بدها خوب میشوند و آن پیرمردی(محسن تنابنده) که در ابتدای داستان دیده بودیم و بخشی از بار داستان فیلم را بر دوش داشت در انتها با اشکهایش دل خود را نرم میکند و اسلام میآورد.
همانگونه که انتظار داشتیم اوج داستان در انتها است که با اللّه اکبر ابوطالب ختم میشود.
اللّه اکبری که ممکن است برای بعضیها که میگویند ابوطالب هیچ وقت مسلمان نشد شنیدنش سخت باشد و از اکران فیلم جلوگیری کنند ، و اگر اینگونه کنند درست مانند بعضی از یهودیان عمل کردهاند که چون پیامبر(ص)از قوم خود بود با دین وی مقابله کردند.
این فیلم میتواند مخاطبی از دینهای متفاوت داشته باشد و همواره یادآور میشود که دین اسلام تکمیل کننده دینهای گذشته است نه رد کننده آنها یادآور میشود که دیگر ادیان در انتظار این بندهی موعود بودند و از آن آیههای دلنشین این حس را به بیننده القا میکند که به اسلام بپیوندید.
نکات پایانی :
+موهای پیامبر(ص) در فیلم بلند نمایش داده شد ، موردی که تندروهای کشورمان برای جوانان امروزه امری ناپسند میدانند.
+موهای مصنوعی بازیگران زن در این فیلم بسیار طبیعی کار شده بود!!!
+سکانسهای جنگ تن به تن میتوانست خیلی بهتر کار شود
+کارگردان برای شخصیّتهای منفور نیز از بازیگران با چهرهی معمول و یا حتّی خوش سیما(همسر ابولهب) استفاده کرده بود و این کار نقطه مقابل فیلم منفور(منفور پیش شخص خودم) 300 هالیوود بود.
+هرچند که پوستر فیلم یادآور حضرت عیسی بود امّا در طی فیلم این حس رو نداشتم که پیامبر(ص) مسیحیزه شده باشه و پیامبر(ص) پیامبر(ص) است.
+از سکانسهای دیدنی که بهش اشاره نکردم رقص قاصدکها و بیابانی که جسد لشکر ابرهه در آن بود هست و یک سکانس ماه و ستاره در چالههای آب به نظر خیلی کامپیوتری میاومد امّا آسمان در شب تولّد پیامبر(ص) رو دوست داشتم.
از اینکه متن رو خوندید تشکّر میکنم و همچنین عذر خواهی که متن طولانی شد اگه غلط املایی دیدید ممنون میشم اطّلاع بدید و اینکه تمام زمانی که داشتم این مطلب رو مینوشتم مسیقی متن فیلم The Message 1976 اثر Maurice Jarre مرحوم رو گوش میدادم و مشتاقانه منتظر میمونم که موسیقی متن زیبای این فیلم اثر A.R. Rahman رو در اختیار داشته باشم.
1. خطش خیلی ریزه ! البته میشه زوم کرد.
2. فیلمو ندیدم.